loading...
اسرار
هستی بازدید : 21 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

 

2- نصب امیر المؤمنین علیه السّلام به خلافت در اوّل بعثت.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله همه فرزندان عبد المطلب را که از جمله آنان ابو طالب و ابو لهب بودند جمع کرد، و آنان در آن روز چهل نفر بودند. حضرت آنان را دعوت کرد، و خادمش در آن روز على علیه السّلام بود و آن حضرت تحت تکفّل عمویش ابو طالب بود.

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: کدامیک از شما خود را برادر و وزیر و وارث و خلیفه من در امّتم و صاحب اختیار هر مؤمنى بعد از من معرّفى مى‏کند؟ افراد حاضر ساکت ماندند تا آنکه حضرت سه مرتبه سخن خود را تکرار کردند. على علیه السّلام عرض کرد: «من یا رسول اللَّه، خدا بر تو درود فرستد».
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله سر على علیه السّلام را بر زانوى خود گذاشت و آب دهان مبارک را در دهانش ریخت و فرمود: «خدایا، باطن على را از علم و فهم و حکمت پر کن». سپس به ابو طالب فرمود: «اى ابو طالب «6»، اکنون سخن پسرت را گوش کن و از او اطاعت نما، چرا که خدا او را نسبت به پیامبرش به منزله هارون نسبت به موسى قرار داده است»[3]

«بعثت‏» انقلاب بزرگ برضد جهل، گمراهى، فساد و تباهى است. و سزاوار منت‏گذارى خداوند و در بردارنده حکمت و تربیت است. بحث درباره آن گسترده ، عمیق و از زوایاى مختلف قابل بررسى است. در این نوشتار به مباحثی از جمله آغاز بعثت، نخستین آیات نازل شده، منت گذاری خدا برای بعثت و فلسفه و اهداف بعثت می پردازیم.
3- آغاز بعثت
سرآغاز تاریخ اسلام از روزى شروع مى‏شود که پیامبراسلام صلى الله علیه و آله در خلوت محبوب، در دل غارى که در دامن کوهى در شمال مکه بود، صدایى شنید: «یا محمد اقرا» ; اى محمد! بخوان! (او شگفت زده) گفت: چه بخوانم؟ گفت: اى محمد! «اقرا باسم ربک الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم.»(علق/آیات5-1)

بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید. همان که انسان را از خون بسته‏اى خلق کرد. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى‏دانست، یاد داد. (1) جبرئیل به حضرت محمد (ص) فرمود: «ارسلنى الله الیک لیتخذک رسولا» (2) خداوند مرا به سوى تو فرستاده است، تا تو را پیامبر این امت قرار دهم.
حضرت محمد (ص) هرساله مدتى به کوه «حرا» (3) مى‏رفت و به عبادت و راز و نیاز و تفکر مى‏پرداخت تا این که روزى فرشته‏اى به او گفت: اى محمد! بخوان! محمد (ص) گفت: چه بخوانم؟ فرشته آیات آغازین سوره علق را بر وى قرائت کرد و پیامبر (ص) نیز آن‏ها را خواند. (4)
آغاز بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله چه زمانى است؟ دیدگاه معروف و مورد اتفاق شیعه امامیه، 27 رجب است. اما در میان دانشمندان اهل‏سنت، در زمان دقیق آن اختلاف زیادى است. برخى از اهل ‏سنت مبعث را در رمضان و برخى دیگر در ربیع الاول دانسته‏اند. در مورد روز مبعث نظرهاى متفاوتى ارائه شده است:
الف) 17 رمضان: طبرى در تاریخ الرسل و الملوک و ابن سعد در طبقات الکبرى (5) به این قول اشاره نموده‏اند.
ب) 18 رمضان: ابن اثیر در الکامل فى التاریخ (6) این دیدگاه را به ابوقلابه عبدالله بن زید جرمى - از محدثان اهل سنت - نسبت داده و طبرى (7) نیز بدان اشاره نموده است.
ج) 19 رمضان: ابن اثیر به این دیدگاه نیز اشاره نموده است. (8)
د) 20 رمضان: یعقوبى در تاریخ خود روایت کرده است که ده روز مانده به آخر رمضان، در روز جمعه پیامبر (ص) مبعوث شد. (9)

4- نخستین آیات
هماهنگى آغاز بعثت ‏با نازل شدن نخستین آیات قرآن کریم، باعث ‏شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث ‏به بررسى و تعیین نخستین آیات نازل شده برپیامبر (ص) بپردازند. دیدگاه‏هایى در این باره وجود دارد که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:

1- پنج آیه نخست ‏سوره علق.
2- سوره فاتحة الکتاب. (10)
3- سوره مدثر. (11)
دیدگاه نخست پرطرفدارترین دیدگاه در میان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث مى باشد. از میان مورخان; مسعودى (12) ، ابن‏هشام (13) ، ابن‏اثیر (14) ، طبرى (15) ، و یعقوبى در کتاب‏هاى خود و از میان مفسران شیعه، صاحبان تفاسیر: تبیان، مجمع البیان، المیزان، نمونه و از میان مفسران اهل‏سنت; صاحبان تفاسیر: طبرى (که حدود یازده روایت در این باره ذکر مى‏کند.) ، درالمنثور، انوارالتنزیل و اسرارالتاویل (معروف به تفسیر بیضاوى) و تفسیرالقرآن العظیم جزو طرفداران این نظریه هستند.
از میان کتاب‏هاى علوم قرآنى مى‏توان به «الاتقان (16) » ، «التمهید فى‏علوم القرآن (197) » ، «البرهان (18) » ، و... اشاره نمود.
براساس روایات رسیده از امامان معصوم علیهم السلام آیات آغازین سوره علق را نخستین آیات نازل شده در غار حرا مى‏دانند. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «اول ما نزل على رسول الله صلى الله علیه و آله بسم الله الرحمن الرحیم، اقرا باسم ربک...» (19) ; نخستین آیاتی که بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شد، «...اقرا باسم ربک...» بود.
امام هادى علیه السلام نیز فرمود: جبرئیل به محمد صلى الله علیه و آله گفت:
«اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربک الذى خلق.» (20)
طبرى (21) از علماى اهل سنت در تفسیر خود، 11 روایت و سیوطى (22) 15 روایت نقل مى‏کند، مبنى براین که در آغاز بعثت نخستین آیات سوره علق بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شده است.
طرفداران دیدگاه دوم اندک است. صریح‏ترین کسى که در این زمینه سخن گفته، «زمخشرى‏» در تفسیر «کشاف‏» (23) است.
دیدگاه سوم روایتى است که از جابر (24) نقل شده است. اگرچه هرکدام از این دو دیدگاه ممکن است طرفداران اندکى نیز داشته باشند، اما در برابر سیل نظریات مورخان ، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و نیز روایات فراوانى که به برخى از آن‏ها اشاره شد و نیز ادعاى اجماع امت مسلمان را به سادگى نمى‏توان رها کرد و از کنار آن گذشت.

5- بعثت و منت
در نفس انسان نیازها و غرایز گوناگونى قرار داده شده است که همگى طالب ارضا و هدایت صحیح هستند. خداوند متعال براى هدایت انسان، بهترین ابزار را در اختیار او قرار داده و امکانات متعددى به او عطا کرده است، تا هم بتواند نیروى خود را صرف ارضاى نفسانیات کند و هم با امکانات و نیروى داده شده، بر خواهش‏هاى نفسانى غلبه کند و کشش‏هاى درونى را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نیز در اختیار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمایز کند; یکى در درون انسان که عقل است و دیگرى پیامبران الهى که این راهنما از طریق وحى براى انسان فرستاده مى‏شود تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزد و حدود و مقررات آن را نیز روشن نماید، چون عقل داراى خطا و نقصان است. برترین هادى، آن است که داراى مقام عصمت و مرتبط با وحى باشد، تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت‏ بزرگ ترین نعمت ‏خداوند بربشراست و جا دارد که خداوند براین نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویى را به رخ آنان بکشد، چنان که مى‏فرماید:

«لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین‏»(آل عمران/ 164)
خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت ‏بزرگى بخشید)، هنگامى که درمیان آن‏ها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برآن‏ها بخواند و آن‏ها را پاک کند و کتاب و حکمت ‏بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.
خداوند در آیه فوق به خاطر بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله برمؤمنان منت مى‏نهد و این نعمت ‏بزرگ و معنوى را به رخ آنان مى‏کشد.
ممکن است کسى تصور کند که منت گذارى، کار صحیحى نیست، چرا خداوند در این جا منت مى‏گذارد؟ مگر بعثت چه ویژگى هایى دارد و هدف از آن چیست؟
واژه منت از «من‏» به معناى چیزى است که با آن وزن مى‏کنند (سنگ کیلو) . و نیز به معناى نعمت ‏سنگین و باعظمت نیز به کار مى‏رود. بنابراین هر نعمت ‏سنگین و گرانبهایى را منت گویند. کاربرد این واژه دو گونه است: قولى و فعلى (25) .
اگر کسى عملا نعمت ‏بزرگى به دیگرى بدهد، این همان منت عملى است که بیشتر در مسائل تربیتى و هدایتى و معنوى کاربرد دارد و پسندیده و ارزنده است. که برخى گفته‏اند: این منت مختص به خداى متعال است. اگر کسى کار کوچک خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ دیگرى بکشد و آن را بزرگ جلوه دهد، کارى است ‏بسیار زشت، که این از منت‏هاى بشرى است. در نتیجه، منت‏گذارى بربخشیدن نعمت‏هاى بزرگ که از جمله آن‏ها نعمت رسالت است، منتى زیباست و «من الله‏» یعنى انعم الله، خداوند نعمت ‏بزرگى بخشید و در اختیار مؤمنان قرار داد. چنان که در جاى دیگر خداوند به خاطر هدایت کردن انسان‏ها به ایمان، بر آن‏ها منت مى‏گذارد. «بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان‏».(حجرات/17 )
اگر مسلمانان به خاطر پذیرفتن اسلام، مشکلات و خسارت‏هاى زیادى متحمل شده‏اند، نباید فراموش کنند که خداوند بزرگ‏ ترین نعمت را در اختیار آن‏ها گذاشته و پیامبرى مبعوث کرد تا انسان‏ها را تربیت کند و از گمراهى‏ها باز دارد. بنابراین هر اندازه براى حفظ این نعمت ‏بزرگ تلاش و کوشش شود و هر بهایى پرداخته شود، بازهم ناچیز است. (26)

6- فلسفه و اهداف بعثت
پس از قرن‏ها تحقیق و بررسى درباره مسائل دینى، هنوز پرده از اسرار بسیارى از آن‏ها برداشته نشده است، که از جمله آن‏ها اسرار نهفته نبوت و بعثت است،اگرچه از ظواهر آیات قرآن مى‏توان استفاده کرد که بعثت پیامبران الهى، به ویژه پیامبراسلام صلى الله علیه و آله داراى اهدافى مى‏باشد که بیان خواهد شد و تنها در آیه مورد بحث که خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهم‏ترین آن‏ها اشاره شده است:
«یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة‏»
1- تلاوت آیات الهى
«یتلوا» از واژه «تلاوت‏» به معناى پى‏درپى آوردن، پیروى کردن و خواندن با نظم است، (27) که شامل پیروى کردن در حکم وخواندن منظم آیات الهى همراه باتدبر نیز مى‏شود، گویا تلاوت کننده از آیات پیروى کرده یا حروف و کلمات را در پى یکدیگر قرار داده است. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افکار مردم با این آیات، آن‏ها را آماده تربیت مى‏نماید، که مقدمه تعلیم و تربیت است.
2- تربیت
یکى از مهم‏ترین برنامه‏هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیت انسان‏هاست. تربیت ‏به معناى فراهم کردن زمینه‏ها و عوامل براى به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهاى انسان در جهت مطلوب است.او باید زمینه‏ها را براى انسان‏ها آماده کند تا از نظر عملى بهترین رابطه را با خداى خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعى (حکومت و سیاسات)، با خانواده خود (حقوق خانوادگى) و با نفس خود (اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند. پیامبر صلى الله علیه و آله منجى بشریت است. یکى از دانشمندان فرانسوى مى‏گوید: «بزرگ‏ترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقى است که به نام وحى، قسمت ‏به قسمت ‏بر محمد صلى الله علیه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشراست..» (28)
پیامبراسلام صلى الله علیه و آله در مدتى کوتاه، انسان هایى بزرگ، مانند على علیه السلام، زهرا علیها السلام، سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد. حضرت محمد صلى الله علیه و آله کاشف معدن‏هاى نهفته انسانیت ‏بود. زیرا «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه‏»، مردم مانند معدن‏هاى طلا و نقره هستند.
انسان داراى استعدادهاى نهفته است که براى بهره ‏ورى صحیح باید آنها را کشف کرد تا به ارزش حقیقى خود دست ‏یابند.
کلمه «یزکیهم‏» از ماده «زکوة‏» و زکآء» به معناى رشد و زیادى است (29) ، که در این‏جا به معناى تربیت و پاکسازى است و شامل پاک شدن از آلودگى‏هاى اعتقادى، اخلاقى و رفتارى مى‏باشد. اگرچه واژه تربیت ازماده «ربو» به معناى افزایش و نمو است، اما در قرآن کریم مفهوم تهذیب نفس با واژه تزکیه آمده است: «قد افلح من زکیها» )شمس/8)«قد افلح من تزکى‏» (اعلی/14)«رستگار شد کسى که خود را تزکیه کرد.» واژه تربیت در قرآن در جنبه‏هاى جسمانى و مادى به کار رفته است، نظیر: «الم نربک فینا ولیدا»(شعراء/18) «آیا در دوران کودکى تو را در میان جمع خود تربیت نکردیم؟»
که سخن فرعون است که خود را مربى موسى معرفى مى‏کند، یعنى از نظر جسمانى و امکانات مادى تو را بزرگ کردم.
اهمیت اخلاق و تزکیه نفس برکسى پوشیده نیست. جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهى‏ها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزى‏ها و.... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزش‏ها و مکارم اخلاقى است. پیامبراسلام صلى الله علیه وآله‏ هدف از بعثت ‏خود را کامل کردن مکارم اخلاق بیان کرده است:
«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق‏» (30) من براى کامل‏کردن فضایل اخلاقى مبعوث شده‏ام.
یکى از دانشمندان فرانسوى مى‏گوید: «اى محمد! اى آورنده قرآن! کجایى؟ بیا و دست ما را بگیر و به باغ و صحرا و چمن و به هر جایى که خواهى ببر. تو اگر ما را به میان دریا ببرى، خواهیم رفت، زیرا تو عالم به حیات و زندگى ما هستى!» (31)
3- آموزش
( البته باید گفت که خداوند در قرآن کریم آموزش و پرورش را در چهارمورد کنار هم قرار داده است . ولی سه مرتبه فرموده پرورش و آموزش و یک مرتبه فرموده آموزش و پرورش . و نتیجه این ترتیب این است که آموزش رتبه ی زمانی دارد ولی پرورش رتبه ی مقامی به این معنا که هدف آموزش تربیت و پرورش و تهذیب نفس است . )
پى‏نوشت ها:
1- بحارالانوار، ج 18، ص 206.
2- همان، ص 184.
3- «حرا» نام کوهى است که در شمال مکه قرار دارد. در نقطه شمالى آن غارى است که ارتفاع آن به قدر یک قامت انسان است. قسمتى از داخل غار با نور خورشید روشن مى‏شود و قسمت‏هاى دیگر آن در تاریکى است. (ر.ک: فرازهایى از تاریخ پیامبراسلام (ص)، ص 92) .
4- تلخیص التمهید، ج 1، ص 62.
5- طبقات الکبرى، ج 1، ص 192/ تاریخ طبرى، ج 2، ص 44 / الکامل فى‏التاریخ، ج 2، ص 30.
6- الکامل فى‏التاریخ، ج 2، ص 30.
7- تاریخ طبرى، ج 2، ص 44.
8- الکامل فى‏التاریخ، ج 2، ص 30.
9- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 30.
10- مجمع البیان، ج 10، ص 780.
11- همان.
12- مروج الذهب، ج 2، ص 282.
13- سیره نبوى، ج 1، ص 239.
14- الکامل فى‏التاریخ، ج 2، ص 32.
15- تاریخ طبرى، ج 2، ص 45.
16- الاتقان، سیوطى، ج 1، ص 95.
17- تلخیص التمهید، ج 1، ص 84.
18- برهان، بدرالدین زرکشى، ج 1، ص 206.
19- اصول کافى، ج 2، ص 628.
20- بحارالانوار، ج 2، ص 206.
21- جامع البیان فى‏تاویل القرآن (تفسیر طبرى)، ابوجعفر محمدبن طبرى، ج 1، ص 646.
22- درالمنثور، سیوطى، ج 5، ص 562.
23- کشاف، زمخشرى، ج 4، ص 775.
24- صحیح مسلم، شرح النووى، ج 2، ص 205.
25- مفردات راغب، واژه «من‏» .
26- مجمع البیان، ج 2، ص 875.
28- در منگهم Dermnghem ، دانشمند فرانسوى، به نقل از بانک تکبیر (بعثت‏بنوى)، ص 283.
29- مفردات راغب، واژه «زکا» .
30-مجمع البیان،ج1،ص429.
30- بحارالانوار، ج 70، ص 372.
31- ژان ژاک روسو، j.j. Rosseey ، دانشمند معروف فرانسوى، به نقل از بانک تکبیر (بعثت نبوى) ( انترنیت )
7- بعثت در کلام امامان معصوم علیهم السلام
در مورد بعثت نبى ‏اکرم ‏حضرت محمد بن عبدالله صلى‏ الله ‏علیه ‏و آله، سخنهاى بسیارى‏گفته شده و شاعران، ادیبان، حکیمان‏و نویسندگان، هریک به فراخور حال‏خود، این واقعه شگرف را به نظم و نثرکشیده‏اند..

اما هیچ‏کس مانند خاندان ‏پیامبر خاتم صلى ‏الله‏ علیه ‏و آله، که ‏در درک اسرار بعثت، یگانه همه اعصار و در شیوایى و رسایى سخن، سرآمد روزگار بوده‏اند، نتوانسته است ‏حق ‏مطلب را ادا کند و چنانکه شایسته این ‏رویداد عظیم است در مورد آن سخن ‏گوید.
از این رو گزیده‏اى‏ از بیانات دو گل سرسبد خاندان‏ رسالت، امیر بیان مولا على بن‏ابى‏طالب علیه‏السلام، و سیده زنان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را تقدیم می نماییم.
بعثت در کلام امیر مؤمنان على علیه‏السلام
در اولین خطبه نهج‏البلاغه، امیرمؤمنان علیه‏السلام، درباره پیامبران ‏و ازجمله پیامبرخاتم مى‏فرماید:
"پس هرچند گاه پیامبرانى فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق الست ‏بگزارند، و نعمت ‏فراموش کرده را به یاد آرند. با حجت وتبلیغ، چراغ معرفتشان را بیفروزند تا به آیتهاى خدا چشم دوزند، از آسمانى‏ بالا برده و زمینى زیرشان گسترده، وآنچه بدان زنده‏اند و چسان مى‏میرند و ناپاینده‏اند، و بیماریهاى پیرکننده ‏و بلاهاى پیاپى رسنده. و هیچگاه ‏نبود که خدا آفریدگان را بى ‏پیامبر بدارد، یا کتابى در دسترس آنان‏ نگذارد، یا حجتى بر آنان نگمارد، یا از نشان دادن راه راست دریغ دارد.
پیامبران که اندک بودند و مخالفشان ‏بسیار، و در دام شیطان گرفتار، در کارخویش درنماندند و دعوت حق را به‏ مردم رساندند. گاه پیامبر پیشین نام‏ پیامبر پس ازخود را شنیده، و گاه ‏وصف پیامبر پسین را به امت ‏خویش ‏گفته. زمان این چنین گذرى شد. پدران رفتند و پسران‏ جاى آنان را گرفتند تا آنکه خداى‏ سبحان محمد صلى‏الله‏ علیه ‏و آله، را پیامبرى داد تا دور رسالت را به پایان ‏رساند و وعده حق را به وفا مقرون‏ گرداند، طومار نبوت او به مهر پیامبران ممهور و نشانه‏هاى او درکتاب آنان مذکور، و مقدم او بر همه‏ مبارک و موجب سرور، حال آن که مردم ‏زمین، هردسته به کیشى گردن نهاده ‏بودند، و هرگروه پى خواهشى افتاده ، و در خدمت آیینى ایستاده، یا خدا را همانند آفریدگان دانسته، یا صفتى که ‏سزاى او نیست ‏بدو بسته، یا به بتى‏ پیوسته و ازخدا گسسته. پروردگار، آنان را بدو از گمراهى به رستگارى‏ کشاند و از تاریکى ونادانى رهاند.
سپس دیدار خود را براى محمد صلى‏الله ‏علیه ‏وآله گزید – و درجوارخویش او را پسندید - و از این جهانش ‏رهانید. او را نزد خود برد تا در فردوس اعلى نشیند، و بیش از این سختى ‏این جهان نبیند.
پس بزرگوارانه او را دیدار ارزانى ‏داشت و او میراثى که پیامبران ‏مى‏نهند براى شما گذاشت، چه آنان ‏امت ‏خویش را وانگذارند مگر با نشان ‏دادن راهى روشن و نشانه‏اى معین.
کتاب پروردگار در دسترس ‏شماست، حلال و حرام آن پیداست، واجب و مستحب آن هویداست، ناسخ ‏و منسوخش روشن، رخصت و عزیمت‏ آن معین، خاص و عامش معلوم، پند ومثلهایش مفهوم، مطلق و مقیدش‏ پدیدار، محکم و متشابهش آشکار، مجمل آن تفسیرشده، و نامفهومش ‏تعبیرشده، از حکمى که بدانند و انجام‏ دادنى است، و آنچه ندانند وواگذاردنى است، حکمى است وجوب ‏آن درقرآن معین، و نسخ آن در سنت ‏مبرهن، و حکمى که سنت گوید باید، و کتاب رخصت دهد که ترک آن شاید، وحکمى که در وقتى خاص بر مکلف‏ نوشته است، وچون وقتش سپرى شد تکلیف کرده است، و حرامهایى ‏ناهمسان، با کیفرهایى سخت و یا آسان، گناهى بزرگ که کیفرش آتش ‏آن جهان است، و گناهى خرد که براى ‏توبه کننده امید غفران است، یا آنچه ‏مقبول، میان دشوار و آسان است." (1)
آن حضرت در قسمتى از خطبه ‏33 بعثت پیامبراکرم صلى‏الله ‏علیه ‏و آله را چنین توصیف‏ مى‏کند:
"خدا محمد را برانگیخت و از عرب ‏کسى کتابى نخوانده بود و دعوى ‏پیامبرى نکرده بود. محمد صلى‏الله‏ علیه ‏وآله، مردم را به راهى ‏که بایست کشاند، و در جایى که باید نشاند، و به رستگارى رساند، تا آن که ‏کارشان استوار و جمعیتشان پایدارگردید." (2)
در خطبه 94 نیز در وصف سلسله‏ پیامبران الهى مى‏فرماید:
پس آنان را در بهترین ودیعت‏ جاى به امانت‏ سپرد، و در نیکوترین ‏قرارگاه مستقر کرد. از پشتى به پشت ‏دیگرش داد، همگى بزرگوار، چون‏ یکى از آنان درگذشت، دیگرى براى ‏حمایت دین برخاست، و جانشین اوگشت، تا آن که تشریف بزرگوارى ازسوى خداى بارى، به محمد صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله رسید، و او را ازبهترین خاندان و گرامیترین دودمان ‏برکشید. از درختى که پیامبران خود را ازآن جدا کرد، و امینان خویش را برگزید و بیرون آورد. فرزندان او بهترین فرزندانند، و خاندانش ‏نیکوترین خاندان و دودمان او بهترین دودمان. در گرداگرد مکه ‏روییدند، و درکشتزار بزرگوارى‏ بالیدند. شاخه‏هایشان بلند و سر به ‏آسمان کشیده است و دست کسى به ‏میوه آن نارسیده.
او پیشواى کسى است که راه ‏پرهیزگارى پوید، و چراغ کسی است که ‏راهنمایى جوید. چراغى است که پرتو آن دمید، ودرخششى است که روشنى‏ آن بلند گردید، و آتشزنه‏اى است، که ‏نور آن درخشید. رفتاراو میانه‏روى‏ در کار است، و شریعت او راه حق را نمودار. سخنش حق را از باطل جدا سازد، و داورى او عدالت است - و ستم ‏را براندازد - او را هنگامى فرستاد که‏پیامبران نبودند (و مردمان ) به خطاکار مى‏نمودند، و امتان در نادانى مى‏غنودند.
خداتان بیامرزاد! به کار پردازید، و نشانه‏هاى آشکار را پیشواى خود سازید تا که راه گشاده است و راست، و شما را به خانه‏اى مى‏خواند که ‏سلامت آنجاست. شما در خانه‏اى به ‏سر مى‏برید که باید خشنودى خدا را درآن به دست آرید، درمهلت وآسایش خاطرى که دارید، که نامه‏ها گشوده است و خامه فرشتگان روان، تن‏ها درست است و زبانها گردان. توبه شنیده است و کردارها پذیرفته." (3)
امیرمؤمنان علیه‏السلام، درخطبه 95 به توصیف وضعیت ‏مردمان تا پیش از برانگیخته شدن‏ حضرت ختمى مرتبت محمد صلى‏الله ‏علیه ‏و آله پرداخته، ‏مى‏فرماید:
او را برانگیخت، حالى که مردم ‏سرگردان بودند، و بیراهه فتنه را مى‏پیمودند. هوا و هوسشان سرگشته‏ ساخته، بزرگى خواهى‏شان به ‏فرودستى انداخته، از نادانى گرفتار.
او که درود خدا بر وى باد، خیرخواهى‏ را به نهایت رساند، و از طریق حکمت و موعظه نیکو مردم ‏را به خدا خواند."(4)
آن حضرت در قسمتى از خطبه ‏96 نیز حضرت ختمى مرتبت را چنین ‏توصیف مى‏کند:
" قرارگاه او بهترین قرارگاه است. و خاندان او را شریفترین پایگاه است، ازکانهاى ارجمندى و کرامت، و مهدهاى ‏پاکیزگى وعفت. دلهاى نیکوکاران به‏ سوى او گردیده. دیده‏ها در پى او دویده. کینه‏ها را بدو بنهفت و خونها به برکت او بخفت. مؤمنان را بدو، برادران هم‏ کیش ساخت، و جمع کافران ‏را پریش، خواران را بدو ارجمند ساخت و سالار، و عزیزان را بدو خوار. گفتار او ترجمان هر مشکل است وخاموشى او زبانى گویا براى اهل دل." (5)
و سرانجام در خطبه 110 در وصف پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله مى‏فرماید:
"دنیا را خوار دید و کوچکش شمرد، سبکش گرفت و هیچش به حساب ‏آورد، و دانست که خدا دنیا را ازاوگرفت چون چنین خواسته بود، و دیگرى را ارزانى داشت چون حقیرمى‏بود. پس به دل از آن روى ‏برگرداند، و یادش را در خاطر خویش ‏میراند، و دوست داشت که زینت دنیا ازدیده‏اش نهان شود تا از آن رختى ‏گرانبها نگزیند، و امید ماندن در آن به‏ دلش ننشیند. رسالت پروردگار را چنان رساند، که براى کسى جاى عذر نماند، و امت‏ خود را اندرز گفت و ترساند، و مژده بهشتشان داد، و بدان‏ خواند.
ما درخت نبوتیم و فرود آمد نگاه ‏رسالت، و جاى آمد و شد فرشتگان ‏رحمت، و کانهاى دانش وچشمه‏ سارهاى بینش. یاور و دوست ‏ما، امید رحمت مى‏برد، و دشمن وکینه جوى ما، انتظار قهر و سطوت." (6)
بعثت در کلام فاطمه زهراعلیهاالسلام
پاره تن رسول خدا، حضرت‏ فاطمه زهرا علیهاالسلام، که در خانه‏ وحى پرورده شده بود و صداى بال ‏جبرئیل را شنیده بود، پس از رحلت ‏نبى‏اکرم صلى‏الله‏ علیه ‏و آله، و در پى‏ جفاى بزرگى که مردم در حق‏ خاندان او روا داشتند، با قلبى پرخون ‏به مسجد مدینه درآمده و رو به مردم‏ غفلت ‏زده خطبه‏اى ایراد مى‏کند که در تاریخ سخنوران عرب جاودانه ‏مى‏شود. آن حضرت در این خطبه به‏ زیباترین بیان، بعثت و رسالت ‏نبى‏اکرم را به ‏وصف مى‏کشند و حال و روز مردم ‏جزیرة العرب را قبل و بعد از بعثت ‏به ‏تصویر درمى‏آوردند.
حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام، در ابتداى خطبه مزبور به حمد و ثناى الهى پرداخته ومى‏فرماید:
" ستایش خداى را بر آنچه ارزانى ‏داشت و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهاى‏ فراگیر که از چشمه لطفش جوشید. وعطاهاى فراوان که بخشید. ونثار احسان که پیاپى پاشید. نعمتهایى که‏ از شمار،افزون است. و پاداش آن از توان بیرون. و درک نهایتش نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونى نعمت نمود. و ستایش را سبب فراوانى پاداش‏فرمود. و به درخواست پیاپى برعطاى خود بیفزود. گواهى مى‏دهم که‏ خداى جهان یکى است. و جز او خدایى ‏نیست. ترجمان این گواهى دوستى‏ بى‏آلایش است. و پاى ‏بندان این اعتقاد، دلهاى با بینش. و راهنماى رسیدن‏ بدان، چراغ دانش. خدایى که دیدگان او را دیدن نتوانند، و گمانها چونى وچگونگى او را ندانند. همه چیز را ازهیچ پدید آورد. و بى‏نمونه‏اى انشا کرد. نه به آفرینش آنها نیازى داشت. و نه ازآن خلقت ‏سودى برداشت. جزآن که خواست قدرتش را آشکار سازد وآفریدگان را بنده‏وار بنوازد. و بانگ ‏دعوتش را درجهان اندازد. پاداش را درگرو فرمانبردارى نهاد. و نافرمانان ‏را به کیفر بیم داد. تا بندگان را ازعقوبت ‏برهاند، و به بهشت کشاند."(7)
آن حضرت در ادامه در بیان‏آفرینش و بعثت‏ حضرت‏ ختمى ‏مرتبت مى‏فرماید:
" گواهى مى‏دهم که پدرم محمد بنده ‏او و فرستاده اوست. پیش از آن که او را بیافریند او را برگزید. و پیش از پیمبرى ‏تشریف انتخاب بخشید و به(خوب) نامیش ‏نامید که مى‏سزید.
و این هنگامى بود که آفریدگان از دیده نهان بودند. و در پس پرده بیم‏ نگران. و در پهنه بیابان عدم ‏سرگردان. پروردگار بزرگ پایان همه‏ کارها را دانا بود. و بر دگرگونى‏هاى‏ روزگار در محیط بینا.. و به سرنوشت ‏هر چیز آشنا. محمد صلى‏الله ‏علیه ‏و آله را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را مقدرساخته به انجام رساند. پیغمبر که ‏درود خدا بر او باد ، دید: هر فرقه‏اى‏ دینى گزیده. و هر گروه در روشنایى‏ شعله‏اى خزیده. و هر دسته‏اى به بتى ‏نماز برده. و همگان یاد خدایى را که ‏مى‏شناسند از خاطر سترده‏اند.
پس خداى بزرگ تاریکیها را به ‏نور محمد روشن ساخت. و دلها را از تیرگى کفر بپرداخت. و پرده‏هایى که‏ بر دیده‏ها افتاده بود به یک سوانداخت. سپس از روى گزینش ومهربانى جوار خویش را بدو ارزانى‏ داشت. و رنج این جهان که خوش ‏نمى‏داشت، از دل او برداشت. و او را درجهان فرشتگان مقرب گماشت. و چتر دولتش را در همسایگى خود افراشت. و طغراى مغفرت و رضوان را به نام اونگاشت.
درود خدا و برکات او بر محمد صلى‏الله‏ علیه ‏و آله پیغمبر رحمت، امین وحى و رسالت و گزیده ازآفریدگان و امت ‏باد." (8)
آنگاه رو به مجلسیان کرده وآنچه را که پیامبر خاتم (ص) بر آنها ارزانى ‏داشته بود، چنین برمى‏شمارد:
شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال وحرام، و حاملان دین و احکام، وامانت ‏داران حق و رسانندگان آن به ‏خلقید.
حقى را از خدا عهده دارید. و عهدى ‏را که با او بسته‏اید پذیرفتار. ما خاندان را، در میان شما به خلافت ‏گماشت و تاویل کتاب‏الله را به عهده ‏ما گذاشت. حجتهاى آن آشکار است، وآنچه درباره ماست پدیدار. و برهان ‏آن روشن. و ازتاریکى گمان به کنار. وآواى آن در گوش مایه آرام و قرار. وپیرویش راهگشاى روضه رحمت ‏پروردگار، و شنونده آن در دو جهان ‏رستگار.
دلیلهاى روشن الهى را در پرتو آیتهاى آن توان دید. و تفسیر احکام ‏واجب او را از مضمون آن باید شنید.
حرامهاى خدا را بیان ‏دارنده است. و حلالهاى او را رخصت ‏دهنده. ومستحبات را نماینده . و شریعت را راه گشاینده. و این همه را با رساترین ‏تعبیر گوینده. و با روشنترین بیان ‏رساننده. سپس ایمان را واجب فرمود.
و بدان زنگ شرک را از دلهاتان زدود.
و با نماز خودپرستى را از شما دورنمود. روزه را نشان ‏دهنده‏ دوستى ساخت. و زکات را مایه افزایش روزى بى ‏دریغ. و حج را آزماینده درجات دین. و عدالت را نمودار مرتبه یقین. و پیروى ما را مایه‏ وفاق. و امامت ما را مانع افتراق. ودوستى ما را عزت مسلمانى. و بازداشتن نفس را موجب نجات، و قصاص را سبب بقای زندگانى. وفا به‏ نذر را موجب آمرزش کرد. و تمام ‏پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم ‏فروشى و کاهش. فرمود مى‏خوارگى نکنند تا تن و جان ازپلیدى پاک سازند و زنان پارسا را تهمت نزنند، تا خویشتن را سزاوار لعنت نسازند. دزدى را منع کرد تا راه‏ عفت پویند. و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص طریق یکتاپرستى جویند«پس چنانکه باید، ترس از خدا را پیشه‏ گیرید و جزمسلمان ممیرید!» آنچه ‏فرموده است ‏بجا آرید و خود را از آنچه ‏نهى کرده بازدارید که «تنها دانایان ازخدا مى‏ترسند»." (9)
حضرت زهرا علیهاالسلام در بخش دیگرى از این خطبه به تلاشى‏ که پدر ارجمندش براى گسترش ‏توحید و اسلام متحمل شد اشاره‏ کرده و مى‏فرماید:
مردم، چنانکه در آغاز سخن گفتم:
"من فاطمه‏ام و پدرم محمد صلى‏الله ‏علیه ‏وآله است «همانا پیغمبرى از میان شما به سوى شما آمد که رنج ‏شما بر او دشوار بود، و به‏ گرویدنتان امیدوار و بر مؤمنان ‏مهربان و غمخوار».
صبح ایمان دمید. و نقاب از چهره‏ حقیقت فرو کشید. زبان پیشواى دین ‏در مقال شد. و شیاطین سخنورلال."(10)
آن حضرت وضعیت مردم را در پیش از بعثت چنین به تصویر مى‏کشد:
" در آن هنگام شما مردم بر کنارمغاکى از آتش بودید خوار. و در دیده‏ همگان بى‏مقدار. لقمه هر خورنده. وشکار هر درنده. و لگدکوب هر رونده. و نوشیدنیتان آب گندیده و ناگوار. خوردنیتان پوست جانور و مردار.
پست و ناچیز و ترسان از هجوم‏ همسایه و هم جوار. تا آن که خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک ‏مذلت‏ برداشت. و سرتان را به اوج ‏رفعت افراشت.
پس از آن همه رنجها که دید وسختى که کشید، رزم‏آوران ماجراجو، و سرکشان درنده ‏خو. و جهودان دین ‏به دنیا فروش، و ترسایان ناشنوای حقیقت‏ ، از هر سو بر وى تاختند.. و با او نرد مخالفت ‏باختند.
هر گاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت. و گاهى که گمراهى ‏سر برداشت، یا مشرکى دهان به ژاژ انباشت، برادرش على را در کام آنان ‏انداخت. على علیه‏السلام بازنایستاد تا بر سر و مغز مخالفان ‏نواخت. و کار آنان با دم شمشیربساخت.
او این رنج را براى خدا مى‏کشید. ودر آن خشنودى پروردگار و رضاى ‏پیغمبر را مى‏دید. و مهترى اولیاى حق ‏را مى‏خرید. اما درآن روزها، شما در زندگانى راحت وآسوده و در بستر امن‏ وآسایش غنوده بودید." (11)
فاطمه زهرا علیهاالسلام درادامه سخن به جفایى که امت محمد صلى‏الله‏ علیه ‏وآله، پس از وفات ‏ایشان با خاندانش روا داشتند اشاره ‏کرده ومى‏فرماید:
" چون خداى تعالى همسایگى ‏پیغمبران را براى رسول خویش گزید، دورویى آشکار شد، و کالاى دین ‏بى‏خریدار. هر گمراهى دعوى‏ دار و هرگمنامى سالار. و هر یاوه ‏گویى درکوى و برزن در پى گرمى بازار.
شیطان از کمینگاه خود سر برآورد وشما را به خود دعوت کرد. و دید چه ‏زود سخنش را شنیدند و سبک در پى ‏او دویدید و در دام فریبش خزیدید و به آواز او رقصیدید." (12)
پى‏نوشت ها:
1. شهیدى، سید جعفر، ترجمه نهج‏البلاغه،صص ‏6 - 7.
2. همان، ص‏34.
3. همان، ص‏87.
4. همان، ص‏88.
5. همان.
6. همان، ص‏106.
7. شهیدى، سید جعفر، زندگانى فاطمه ‏زهرا علیهاالسلام، صص ‏126 - 127.
8. همان، صص‏127 - 128.
9. همان، صص‏128 - 129.
10. همان، ص‏130.
11. همان، صص‏130 - 131.
12. همان، ص‏131.

بعثت و وصف حضرت محمد(ص) در خطبه امام صادق(ع)
برد بارى، وقار و مهربانى خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و کارهاى‏زشت مردم مانع نشود که دوست‏ترین و شریف‏ترین پیغمبرانش، یعنى‏محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم بر گزیند.
محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافت‏اقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیان‏کردند و حکمیان در وصفش اندیشه نمودند، او پاکدامنى بى نظیر،هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مکه بود.
حیا صفت او بود و سخاوت طبیعتش، بر متانت‏ها و اخلاق نبوت سرشته‏شده بود. اوصاف خویشتن دارى‏هاى رسالت‏بر او مهر شده بود تا آن‏گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پایان رسانید وحکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امت‏پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تاپدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدرى او را به پدر دیگر تحویل داداصل و نسبش به ناپاکى آمیخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروع‏پلید نگشت. ولادتش در بهترین طایفه، گرامى‏ترین نواده (بنى‏هاشم)، شریف‏ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید، پسندید و انتخاب کرد سپس کلیدهاى دانش وسرچشمه‏هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت‏بربندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابى را بر او نازل کرد، که بیان و توضیح هر چیزى درآن است و آن را به لغت عربى، بدون هیچ انحرافى قرار داد، به‏امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دینش را آشکار ساخت و واجباتى‏را لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود و بیان کرد. آن‏هارا براى مردم آشکار نمود و آن‏ها را آگاه ساخت. آن حضرت در آن‏امور، راهنمایى به سوى نجات و نشانه‏هاى هدایت‏به سوى خدامى‏باشد.
رسول خدا(ص) رسالتش را تبلیغ کرد، ماموریتش را آشکار ساخت،بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانید وبه خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامه‏ها و انگیزه‏هایى که براى مردم پى ریزى نمود و مناره‏هایى که نشانه‏هاى آن را بر افراشت، براى امتش خیر خواهى کرد، وآن‏ها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق وبه راه هدایت دلالت کرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت‏نسبت‏به مردم دلسوز و مهربان بود.


8- . بشارت بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله در تورات و انجیل :
بنابر نص صریح برخى آیات قرآن و نیز ظاهر برخى دیگر، خبر بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، نام و ویژگیهاى او در تورات و انجیل نازل شده از سوى خدا، آمده است. این موضوع در میان آموزه‏هاى یاد شده تورات و انجیل در قرآن برجستگى ویژه‏اى دارد: «الَّذینَ یَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِىَّ الامّىَّ الَّذى یَجِدونَهُ مَکتوبًا عِندَهُم فِى‏التَّورةِ والانجیلِ ...». (اعراف/ 7، 157) از ظاهر آیه برمى‏آید که اوصاف سه گانه «رسول»، «نبىّ» و «امّى» (درس ناخوانده و خط نانوشته بودن) همه در تورات و انجیل براى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله یاد شده است( «جامع البیان ج 9 ص 112 ) و اگر آیه درصدد چنین بیانى نبود، یاد کرد هر سه وصف در کنار هم که منحصر به همین آیه است، به ویژه آوردن ویژگى سوم، نکته پیدایى نداشت. «( المیزان ج 8 ص 280 ) در آیه‏اى دیگر و از زبان مسیح علیه السلام، به نام پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که پس از وى خواهد آمد، تصریح شده است: «و اذ قالَ عیسَى ابنُ مَریَمَ ... و مُبَشّرًا بِرَسولٍ یَأتى مِن بَعدِى اسمُهُ احمَدُ ...». (صفّ/ 61، 6) این آیه هرچند بر بشارت بعثت پیامبر اسلام و نام وى از زبان مسیح علیه السلام و نه آمدن آن در انجیل دلالت دارد «( همان ج 19 ص 253 »)؛ اما چون آن حضرت در این زمینه جز آیات انجیل و وحى الهى را بر زبان نمى‏راند، مى‏تواند برگرفته از انجیل باشد. این آیه توجه شمارى از مفسران «( تبیان ج 4 ص 559» ) و پژوهشگران مسلمان را که در پى یافتن نام احمد در اناجیل فعلى برآمده‏اند، به واژه فارقلیط) Paraclete (یا «بارکلیت» معطوف ساخته است. واژه یاد شده یونانى و به معناى تسلى و آرامش دهنده است و مسیحیان مصداق آن را روح القدس خوانده‏اند.

اما مفسران و پژوهشگران یاد شده بر این باورند که این واژه در اصل اسم خاص، به صورت «پریکلیتوس» و به معناى «احمد» و «ستوده» بوده که بعدها دچار تغییر شده است. در مقابل، برخى پژوهشگران مسیحیت با نفى دلالت آیه بر یادکرد نام احمد* در انجیل تلاشهاى انجام گرفته براى تطبیق آن بر فارقلیط را ناموفق و غیر لازم مى‏شمارند. وى در کنار پاره‏اى استدلالهاى دفاع‏پذیر مدعى است که واژه یاد شده قرنها پیش از اسلام نیز به همان صورت و به معناى تسلى دهنده کاربرد داشته است و مصداق آن نیز روح القدس دانسته مى‏شد. وى بخشهاى دیگرى از عهد جدید را مصداق بشارت انجیل در قالب اوصاف کلى و نه به اسم، مبنى بر آمدن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مى‏داند. » گزارشهاى تورات و انجیل درباره بعثت، نام و ویژگیهاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به‏گونه‏اى دقیق و روشن بوده است که براى یهود و نصارا یا دست کم براى دانشمندان آنان هیچ شک و تردیدى در شناخت آن حضرت و حقانیت دعوت و رسالت وى باقى نمى‏گذاشت «( المیزان } 7 ص 42 »؛) اما گروهى از آنان بر اثر انگیزه‏هاى گوناگون به کتمان آن مى‏پرداختند: «الَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ یَعرِفونَهُ کَما یَعرِفونَ ابناءَهُم وانَّ فَریقًا مِنهُم لَیَکتُمونَ الحَقَّ وهُم یَعلَمون». (بقره/ 2، 146) از این آیه و همانند آن برمى‏آید که گزارشهاى یاد شده در تورات و انجیلهاى موجود در عصر نزول نیز بوده است.
در غیر این صورت، یهود و نصارا* با استناد بر آن به عنوان بهترین دلیل، شدیداً به تکذیب قرآن، پیامبراسلام صلى الله علیه و آله و دعوت او مى‏پرداختند «( التفسیر الکبیر ج 17 ص 94 »،) درحالى‏که شمارى از آنان به ویژه برخى از دانشمندان یهود* و نصارا براساس بشارتهاى یاد شده و شناخت پیشین از پیامبر اسلام به وى ایمان آوردند «( تفسیر قرطبی ج 13 ص 296 » «الَّذینَ ءاتَینهُمُ الکِتبَ مِن قَبلِهِ هُم بِهِ یُؤمِنون* و اذا یُتلى‏ عَلَیهِم قالوا ءامَنّا بِهِ انَّهُ الحَقُّ مِن رَبّنا انّا کُنّا مِن قَبلِهِ مُسلِمین». (قصص/ 28، 52- 53) بشارت آمدن «فارقلیط» پس از عیسى علیه السلام که به نقل از زبان وى در انجیل یوحنا یاد شده « »، از این قبیل است که مورد توجه و استناد شمارى از مفسران شیعه « » و سنى « » قرار گرفته است. البته با توجه به غیر واقعى بودن بسیارى از گزارشهاى عهد جدید، آنچه قرآن در این باره آورده است، به طور کامل در آن وجود ندارد و آنچه یافت مى‏شود برخى عبارات کلى است که قابل انطباق بر پیامبر گرامى اسلام است، در حالى‏که بیانات قرآن دلالت بر آن دارد که در تورات و انجیل به روشنى و با صراحت از آمدن پیامبر صلى الله علیه و آله خبر داده شده است. « » در آیه 29 فتح/ 48 نیز از یادکرد برخى اوصاف پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و پیروان راستین او در تورات و انجیل سخن به میان آمده است. براساس این آیه در کتب یاد شده آمده است که پیامبر اسلام و پیروانش با دشمنان، سرسخت و با یکدیگر بسى مهربان‏اند؛ همچنین آنان به زراعتى همانند شده‏اند که روز به روز رشد، بالندگى و استحکام بیشترى یافته و شگفتى کشاورزان را برمى‏انگیزد؛ به این معنا که مسلمانان نیز در آغاز اندک‏اند؛ اما در گذر ایام چنان بر شمار و نیروى آنان افزوده مى‏شود که کافران را به خشم آورده و هراسان مى‏سازند ( تفسیر قرطبی ج 16 ص 292 »: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ والَّذینَ مَعَهُ اشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَرهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ ورِضونًا سیماهُم فى وُجوهِهِم مِن اثَرِ السُّجودِ ذلِکَ مَثَلُهُم فِى التَّورةِ ومَثَلُهُم فِى الانجیلِ کَزَرعٍ اخرَجَ شَطَهُ فَازَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوى‏ عَلى‏ سوقِهِ یُعجِبُ الزُّرّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الکُفّارَ ...». (فتح/ 48، 29) اینکه همه اوصاف یاد شده، در هر دو کتاب تورات و انجیل آمده است یا بخشى در تورات و بخشى دیگر در انجیل، مورد اختلاف مفسران است. شمارى از مفسران شیعه « و سنى « » به پیروى از تفسیرگران نخستینى چون قتاده، ضحّاک و ابن جُبیر، » اوصافى را که پیش از واژه «ذلِکَ» آمده است، یاد شده در تورات، و تشبیه به زرع و کِشته را آمده در انجیل مى‏دانند. طبرى در اثبات این دیدگاه مى‏گوید: اگر «کَزَرعٍ» عطف بر اوصاف پیشین و به تورات هم مربوط بود، باید همراه «واوِ» عطف مى‏آمد. « » در مقابل، شوکانى، جمله «کَزَرعٍ» را مستأنفه دانسته و به پیروى از مجاهد معتقد است که همه ویژگیهاى یاد شده از آغاز تا پایان آیه، هم در تورات و هم در انجیل آمده است »، چنان‏که ابوسلیمان دمشقى بر این باور است که فقط تشبیه به زرع و کِشته در تورات و انجیل یاد شده است »[4]
بشارتهاى رهبانان در باره بعثت پیامبر اسلام (ص)
سراقة بن جعشم مى‏گوید: براى تجارت به شام مى‏رفتیم که نزدیک دیر عابدى فرود آمدیم. راهب از دیر، پایین آمد و به ما گفت: شما کیستید؟ گفتیم:
قومى از قریش. گفت: آگاه باشید! به زودى در میان شما پیامبرى مبعوث خواهد شد که اسمش «محمّد» است. وقتى به مکه برگشتیم، پسرانى متولد شدند ولى فقط اسم پیامبر را «محمّد» گذاشتند
تبع بن حسان به یثرب حمله برد و 350 نفر از یهودیان را کشت و خواست که آنجا را خراب کند و از بین ببرد. پیرمردى از یهود که 250 سال داشت، برخاست و به او گفت: پادشاها! مثل تو سخن باطل را قبول نمى‏کند و مردم را از سر خشم نمى‏کشد. و تو نمى‏توانى اینجا را خراب کنى. پرسید: چرا؟
گفت: چون پیامبرى از فرزندان اسماعیل از اینجا ظهور مى‏کند. در این هنگام تبع از آنها دست کشید و با یهودیان به مکّه رفت و خانه کعبه را با پرده پوشانید و به مردم احسان داد. و این شعرها را سرود:
شهدت على احمد انّه رسول من اللَّه بارئ النسم‏
فلو مدّ عمرى الى عمره لکنت وزیرا له و ابن عم [5]

9 - نیاز به پیامبران
مقدمه: فلسفه بعثت انبیاء چیست؟

متکلمین - که‏سبکشان را مى‏گویند سبک کلامى - اساسا قانون علت‏و معلول و نظام سببى و مسببى را در جهان قبول ندارند و آنچه را هم که دیده‏مى‏شود تقریبا یک امر تشریفاتى مى‏دانند و گویى‏فکر مى‏کنند تقید به نظام علت و معلول نوعى محدودیت قائل شدن‏براى خداست که بگوییم از یک علت معین معلول‏معین پیدا مى‏شود و بعد هم کانه خدا را از کار خودش منعزل‏کرده‏ایم، نه، این حرفها در کار نیست، هر چیزى راما مستقیم و بلا واسطه باید به خدا نسبت دهیم.بعد مى‏گویند خداوندهم چون حکیم است کارها را بر طبق مصلحت انجام‏مى‏دهد، کارى که خوب هست مى‏کند و به مقتضاى حکمتش باید هم بکند،اگر نکند به حکمتش ضربه مى‏زند (تازه آنهایى‏که قائل به حسن و قبح هستند[چنین مى‏گویند]، آنهایى که نیستند این‏مقدار را هم نمى‏گویند)، کار بد را هم نباید بکند،اگر بکند باز به خدایى و حکمتش ضربه مى‏زند.این است که کارهاى‏خوب را تعبیر مى‏کنند که «یجب على الله‏» برخدا واجب است، چون نیک است بر او واجب است چنین کارى را بکند، و کار بدرا مى‏گویند - مثلا - قبیح است بر خدا که چنین بکند.
این سبک استدلال‏البته سبک صحیحى نیست، چه از آن جهتى که انکارنظام علت و معلول است و چه از نظر اینکه انسان بخواهد خداوند را محکوم‏یک قاعده و قانون کرده باشد که خدا این کار رامى‏کند به دلیل اینکه اگر نکند خلاف است، یعنى تحت این انگیزه‏این کار را مى‏کند، اگر این کار را نکند خلاف کرده‏است، براى اینکه خلاف نکند[این کار را مى‏کند].اصلا «براى‏» که معنایش‏حکم انگیزه را داشته باشد، با خدایى یعنى با واجب‏الوجود بودن، با اینکه خودش تحت تاثیر هیچ علتى قرار نداشته باشد منافات دارد.و بعلاوه این‏حسن و قبح‏هایى که ما درک مى‏کنیم اینها را به
اصطلاح‏مى‏گویند امور اعتبارى بشرى است، یعنى اینهایک چیزهایى است که فقط در زندگى بشر صادق است،در غیر آن صادق‏نیست.این یک سبک است که اساسش [این است]: چون این‏کار نیک است باید باشد، چون این کار بد است نباید باشد. این یک سبک‏فکر است.ما اینطور نخواستیم استدلال کنیم که‏پیغمبران اگر باشند وجودشان مفید است، چون ما فرض مى‏کنیم‏وجودشان مفید است مى‏گوییم هر چیزى هم‏که مفید است‏خوب است، پس باید خدا این کار را کرده باشد.


10 - نگاه اجمالی به آیات مربوط به بعثت :
1) دعاهاى ابراهیم (ع) در بعثت پیامبر خاتم‏

پیامبرى از نسل اسماعیل (ع) براى تعلیم و تربیت مردم، درخواست ابراهیم (ع) از خداوند هنگام بناى کعبه:
و إذ یرفع إبرهیم القواعد من البیت‏ وإسمعیل ... (*) ربّنا و اجعلنا مسلمین لک و من ذرّیّتنا امّة مسلمه لک ... (*) ربّنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم ءایتک و یعلّمهم الکتب و الحکمه و یزکّیهم .... [6]

2) بروز اختلاف در زندگى اجتماعى انسان‏ها، زمینه‏ساز بعثت پیامبران:

کان النّاس أمّة وحدة فبعث اللّه النّبیّین مبشّرین ومنذرین وأنزل معهم الکتب بالحقّ لیحکم بین النّاس فیما اختلفوا فیه ....
بقره (2) 213[7]

3) وجود فاصله‏اى طولانى میان بعثت پیامبر (ص) و پیامبران گذشته:

یأهل الکتب قد جآءکم رسولنا یبیّن لکم على‏ فترة مّن الرّسل أن تقولوا ما جآءنا من بشیر ولانذیر فقد جآءکم بشیر ونذیر ....مائده (5) 19
بعثت پیامبران براى هر منطقه و مردم، بسته به مشیّت خداوند:ولو شئنا لبعثنا فى کلّ قریة نّذیرا.فرقان (25) 51

4) بعثت پیامبران متعدّد در پى یک دیگر پس از موسى (ع):

ولقد ءاتینا موسى الکتب وقفّینا من بعده بالرّسل ....بقره (2) 87

5) بعثت پیامبران، پرتوى از قدرت خداوند:

یأهل الکتب قد جآءکم رسولنا یبیّن لکم على‏ فترة مّن الرّسل ... واللّه على‏ کلّ شى‏ء قدیر.مائده (5) 19ولو شئنا لبعثنا فى کلّ قریة نّذیرا.فرقان (25) 51
6) مبعوث شدن پیامبرانى از سوى خدا پس از حضرت نوح (ع):
إنّآ أوحینآ إلیک کمآ أوحینآ إلى‏ نوح والنّبیّین من بعده ....نساء (4) 163
واتل‏علیهم نبأ نوح ... (*) ثمّ بعثنا من بعده رسلا إلى‏ قومهم ....یونس (10) 71 و 74
فأوحینا إلیه أن اصنع الفلک بأعیننا ... (*) ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین (*) فأرسلنا فیهم رسولا مّنهم ....مؤمنون (23) 27 و 31 و 32

7) بشارت پیامبران گذشته مبنى بر بعثت پیامبران آینده:

وإذ أخذ اللّه میثق النّبیّین لمآ ءاتیتکم مّن کتب وحکمة ثمّ جآءکم رسول مّصدّق لّما معکم لتؤمننّ به ولتنصرنّه ....
آل‏عمران (3) 81

8) مبعوث نشدن هیچ پیامبرى براى مردم مکّه پیش از پیامبر (ص):

وما کنت بجانب الطّور إذ نادینا ولکن رّحمة مّن رّبّک لتنذر قوما مّا أتهم مّن نّذیر مّن قبلک ....قصص (28) 46
وما ءاتینهم مّن کتب یدرسونها وما أرسلنا إلیهم قبلک من نّذیر.سبأ (34) 44
أم یقولون افتره بل هو الحقّ من رّبّک لتنذر قوما مّا أتهم مّن نّذیر مّن قبلک ....سجده (32) 3

9) بعثت و رسالت انبیا، در طول تاریخ بشر:

وما محمّد إلّارسول قد خلت من قبله الرّسل ....آل‏عمران (3) 144
مّا المسیح ابن مریم إلّارسول قد خلت من قبله الرّسل ....مائده (5) 75
ولقد أهلکنا القرون من قبلکم لمّا ظلموا وجآءتهم رسلهم بالبیّنت ....یونس (10) 13
واتل‏علیهم نبأ نوح ... (*) ثمّ بعثنا من بعده رسلا ....یونس (10) 71 و 74
ألم یأتکم نبؤا الّذین من قبلکم قوم نوح وعاد وثمود والّذین من بعدهم لایعلمهم إلّااللَّه جآءتهم رسلهم بالبیّنت ....ابراهیم (14) 9
ولقد بعثنا فى کلّ أمّة رّسولًا ....نحل (16) 36
ومآ أرسلنا من قبلک إلّارجالًا نّوحى إلیهم فسلوا أهل الذّکر إن کنتم لاتعلمون.نحل (16) 43
تاللّه لقد أرسلنآ إلى‏ أمم مّن قبلک فزیّن لهم الشّیطن أعملهم فهو ولیّهم الیوم ولهم عذاب ألیم.نحل (16) 63
سنَّة من قد أرسلنا قبلک من رّسلنا ولاتجد لسنَّتنا تحویلا.اسراء (17) 77
ثمّ أرسلنا رسلنا تترا کلّ‏ما جاء أمّة رّسولها کذّبوه فأتبعنا بعضهم بعضا ....مؤمنون (23) 44
و لقد أرسلنا من قبلک رسلا إلى‏ قومهم فجاءوهم بالبیّنت .....روم (30) 47
إنّا أنزلنه فى لیلة مّبرکة إنّا کنّا منذرین (*) ... أمرا مّن عندنا إنّا کنّا مرسلین.دخان (44) 3 و 5
لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنت ... (*) ثمّ قفّینا على‏ ءاثرهم برسلنا ....حدید (57) 25 و 27
10)مبعوث شدن پیامبرانى، در میان اقوام پیشین:
ولقد أرسلنآ إلى‏ أمم مّن قبلک فأخذنهم بالبأسآء والضّرّاء ....انعام (6) 42
ولقد أرسلنا من قبلک فى شیع الأوّلین (*) وما یأتیهم مّن رّسول إلّاکانوا به یستهزءون.حجر (15) 10 و 11
بل قالوا أضغث أحلم بل افترله بل هو شاعر فلیأتنا بایة کمآ أرسل الأوّلون.انبیاء (21) 5
وکم أرسلنا من نّبىّ فى الأوّلین.زخرف (43) 6

11)بعثت پیامبرانى از جنس جنّ براى جنّیان:

یمعشر الجنّ والإنس ألم یأتکم رسل مّنکم یقصّون علیکم ءایتى .....انعام (6) 130

12)خداوند، مبعوث‏کننده پیامبران:

کما أرسلنا فیکم رسولًا مّنکم یتلوا علیکم ءایتنا ....بقره (2) 151
ومآ أرسلنا من رّسول إلّالیطاع بإذن اللَّه ....نساء (4) 64
لقد أخذنا میثق بنى إسرءیل وأرسلنآ إلیهم رسلا ....مائده (5) 70
ولقد أرسلنآ إلى‏ أمم مّن قبلک ....انعام (6) 42
وما نرسل المرسلین إلّامبشّرین ومنذرین ....انعام (6) 48
ومآ أرسلنا فى قریة مّن نّبىّ إلّاأخذنآ أهلها بالبأسآء ....اعراف (7) 94
ومآ أرسلنا من قبلک إلّارجالًا نّوحى إلیهم مّن أهل القرى‏ ....یوسف (12) 109
ولقد أرسلنا رسلا مّن قبلک وجعلنا لهم أزوجا ....رعد (13) 38
ومآ أرسلنا من رّسول إلّابلسان قومه ....ابراهیم (14) 4
ولقد أرسلنا من قبلک فى شیع الأوّلین.حجر (15) 10
ومآ أرسلنا من قبلک إلّارجالًا نّوحى إلیهم ....نحل (16) 43
تاللّه لقد أرسلنآ إلى‏ أمم مّن قبلک ....نحل (16) 63
سنَّة من قد أرسلنا قبلک من رّسلنا ....اسراء (17) 77
وما نرسل المرسلین إلّامبشّرین ومنذرین ....کهف (18) 56
ومآ أرسلنا قبلک إلّارجالًا نّوحى إلیهم ....انبیاء (21) 7
ومآ أرسلنا من قبلک من رّسول إلّانوحى إلیه ....انبیاء (21) 25
وما أرسلنا من قبلک من رّسول ولا نبىّ إلّاإذا تمنّى‏ ألقى الشّیطن فى أمنیّته ....حج (22) 52
ثمّ أرسلنا رسلنا تترا کلّ ما جاء أمّة رّسولها کذّبوه ....مؤمنون (23) 44
وما أرسلنا قبلک من المرسلین إلّاإنّهم لیأکلون الطّعام ....فرقان (25) 20
ولو شئنا لبعثنا فى کلّ قریة نّذیرا ....فرقان (25) 51
و لقد أرسلنا من قبلک رسلا إلى‏ قومهم ....روم (30) 47
وما أرسلنا فى قریة مّن نّذیر إلّاقال مترفوها إنّا بما أرسلتم به کفرون.سبأ (34) 34
... وما أرسلنا إلیهم قبلک من نّذیر.سبأ (34) 44
ولقد أرسلنا فیهم مّنذرین.صافات (37) 72
الّذین کذّبوا بالکتب وبما أرسلنا به رسلنا فسوف یعلمون.غافر (40) 70
وکم أرسلنا من نّبىّ فى الأوّلین.زخرف (43) 6
وکذلک ما أرسلنا من قبلک فى قریة مّن نّذیر ....زخرف (43) 23
وسل من أرسلنا من قبلک من رّسلنا ....زخرف (43) 45
لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنت ....حدید (57) 25

13)ربوبیّت خداوند، منشأ بعثت بحق پیامبران:

... لقد جآءت رسل ربّنا بالحقّ ....اعراف (7) 43
... قد جآءت رسل ربّنا بالحقّ ....اعراف (7) 53

14)سوگند خداوند، مبنى بر ارسال پیامبرانى براى امّت‏هاى گوناگون، پیش از ظهور اسلام:

تاللّه لقد أرسلنآ إلى‏ أمم مّن قبلک ....نحل (16) 63

15)بعثت پیامبرانى به صورت پى در پى، پیش از موسى (ع):

ثمّ أرسلنا رسلنا تترا کلّ‏ما جاء أمّة رّسولها کذّبوه ... (*) ثمّ أرسلنا موسى‏ وأخاه‏هرون بایتنا ..... مؤمنون (23) 45

16)بعثت پیامبران از سوى خداوند، در پى بروز اختلاف در جامعه نخستین:

کان النّاس أمّة وحدة فبعث اللّه النّبیّین مبشّرین ومنذرین ....بقره (2) 213

17)برانگیخته شدن انبیا میان تمام امّت‏ها:

فکیف إذا جئنا من کلّ أمّة بشهید وجئنا بک على‏ هؤلاء شهیدا.نساء (4) 41
ولکلّ أمّة رّسول فإذا جآء رسولهم قضى بینهم بالقسط ....یونس (10) 47
إنّما أنت منذر و لکلّ قوم هاد. «رعد (13) 7
ألم یأتکم نبؤا الّذین من قبلکم قوم نوح وعاد وثمود والّذین من بعدهم لایعلمهم إلّااللَّه جآءتهم رسلهم بالبیّنت ....ابراهیم (14) 9
ولقد بعثنا فى کلّ أمّة رّسولًا أن اعبدوا اللّه ....نحل (16) 36
ویوم نبعث فى کلّ أمّة شهیدا علیهم مّن أنفسهم ....نحل (16) 89
ثمّ أرسلنا رسلنا تترا کلّ‏ما جاء أمّة رّسولها کذّبوه ....مؤمنون (23) 44
وما کان ربّک مهلک القرى‏ حتّى‏ یبعث فى أمّها رسولا یتلوا علیهم ءایتنا ....قصص (28) 59
إنّا أرسلنک بالحقّ بشیرا ونذیرا وإن مّن أمّة إلّاخلا فیها نذیر.فاطر (35) 24

18)عدم گرفتارى انسان‏ها و امّت‏ها به عذاب، پیش از برانگیخته شدن پیامبرى میان آنان:

... ألم یأتکم رسل مّنکم یقصّون علیکم ءایتى وینذرونکم ... (*) ذلک أن لّم یکن رّبّک مهلک القرى‏ بظلم وأهلها غفلون.انعام (6) 130 و 131
... وما کنّا معذّبین حتّى‏ نبعث رسولا.اسراء (17) 15
وما کان ربّک مهلک القرى‏ حتّى‏ یبعث فى أمّها رسولا یتلوا علیهم ءایتنا ....قصص (28) 59

19)بعثت پیامبران متعدّد از زمان نوح (ع) تا پیامبر (ص):

إنّآ أوحینآ إلیک کمآ أوحینآ إلى‏ نوح والنّبیّین من بعده وأوحینآ إلى‏ إبرهیم وإسمعیل وإسحق ویعقوب والأسباط وعیسى‏ وأیّوب ویونس وهرون وسلیمن .... نساء (4) 163

20)بعثت پیامبران، یکى از راه‏هاى گفت‏وگوى خدا با انسان‏ها:

وما کان لبشر أن یکلّمه اللّه إلّاوحیا أو من وراى حجاب أو یرسل رسولا فیوحى بإذنه ما یشاء إنّه علىٌّ حکیم.شورى (42) 51

21)برانگیخته شدن پیامبرانى در فاصله زمانى میان حضرت نوح و موسى (ع):

واتل‏علیهم نبأ نوح ... (*) ثمّ بعثنا من بعده رسلا إلى‏ قومهم ... (*) ثمّ بعثنا من بعدهم مّوسى‏ ....یونس (10) 71 و 74 و 75
ولقد أرسلنا نوحا إلى‏ قومه ... (*) ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرین (*) فأرسلنا فیهم رسولا مّنهم ... (*) ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونا ءاخرین (*) ثمّ أرسلنا رسلنا تترا کلّ‏ما جاء أمّة رّسولها کذّبوه ... (*) ثمّ أرسلناموسى‏ ....مؤمنون (23) 23 و 31 و 32 و 42 و 44 و 45

22)مشرکان مکّه، با اشاعه فکر جبرگرایى، درصدد اثبات عبث بودن بعثت انبیا:

وقال الّذین أشرکوا لو شآء اللّه‏ما عبدنا من دونه من شى‏ء نّحن ولا ءابآؤنا ولاحرّمنا من دونه من شى‏ء کذلک فعل الّذین من قبلهم فهل على الرّسل إلّاالبلغ المبین.نحل (16) 35

بعثت انبیا در مرکز شهرها

23)برانگیختن پیامبران در امّ‏القرى‏ (مرکز شهرها و آبادى‏ها) پیش از نزول عذاب، سنّتى الهى:
وما کان ربّک مهلک القرى‏ حتّى‏ یبعث فى أمّها رسولا یتلوا علیهم ءایتنا ....قصص (28) 59

24)تلاوت آیات و اتمام حجّت خدا بر اهالى شهرها و آبادى‏ها، فلسفه بعثت پیامبران در امّ‏القرى‏ و مرکز آبادى‏ها:

وما کان ربّک مهلک القرى‏ حتّى‏ یبعث فى أمّها رسولا یتلوا علیهم ءایتنا ....قصص (28) 59

25) نابود ساختن اهالى ستمگر شهرها و آبادى‏ها از سوى خدا، پس از اتمام حجّت و ارسال پیامبر در امّ‏القرى‏ و مراکزآبادى‏ها:

وما کان ربّک مهلک القرى‏ حتّى‏ یبعث فى أمّها رسولا یتلوا علیهم ءایتنا و ما کنّا مهلکى القرى‏ إلّاو أهلها ظلمون.قصص (28) 59

26)ربوبیّت الهى، مقتضى برانگیختن پیامبرانى در امّ‏القرى‏:

وما کان ربّک مهلک القرى‏ حتّى‏ یبعث فى أمّها رسولا ....[8]

27)بعثت پیامبران الهى در بنى‏اسرائیل، زمینه حاکمیّت و استقلال آنان:

وإذ قال موسى‏ لقومه یقوم اذکروا نعمة اللّه علیکم إذ جعل فیکم أنبیآء وجعلکم مّلوکا .... مائده (5) 20[9]

28)یکی از زمینه های تزکیه‏ بعثت محمّد (ص)

ربَّنا وابعث فیهِم رسولًا مِنهُم یتلوا علیهِم ءایتِک ویُعلّمُهُمُ الکِتب والحِکمة ویُزکّیهِم ....
بقره (2) 129
کما ارسلنا فیکُم رسولًا مِنکُم یتلوا علیکُم ءایتِنا ویُزکّیکُم ....بقره (2) 151
هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الامّیّینَ رَسولًا مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِهِ ویُزَکّیهِم ....جمعه (62) [10]


________________________________________
[1]- المفردات، ص: 132
[2]- قاموس، ج‏1، ص: 203
[3]- اسرار آل محمد علیهم السلام 452 نصب امیر المؤمنین علیه السلام به خلافت در اول بعثت
[4] - دائرة المعارف قرآن کریم ج‏4 457 2. بشارت بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله
[5]- جلوه‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام 63 بشارتهاى رهبانان در باره بعثت پیامبر اسلام(ص)

[6] - فرهنگ قرآن ج‏2 116 6. بعثت پیامبر خاتم
[7] - فرهنگ قرآن ج‏2 421 2. بعثت انبیا

[8] - فرهنگ قرآن، ج‏5، ص: 60
[9] - فرهنگ قرآن، ج‏6، ص: 359
[10] - فرهنگ قرآن ج‏8 49

برچسب ها مبعث , بعثت , پیامبر , بحث , اسرار ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط هر روز آخرین خبر استخدامی را برات اس ام اس میفرستیم در تاریخ 1393/10/09 و 4:10 دقیقه ارسال شده است

سلام وقت بخیر

اگه تمایل داری هر روز آخرین اخبار استخدامی شرکت ، سازمان های دولتی را دریافت کنی

می تونی به لینک زیر جهت فعال سازی بری

http://sms.mida-co.ir/newsletter/6/estekhtam

این نظر توسط دریافت پنل رایگان به همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 در تاریخ 1393/09/07 و 2:15 دقیقه ارسال شده است

باسلام خدمت شما مدیر عزیز

جهت ثبت نام پنل اس ام اس رایگان با همراه خط اختصاصی با پیش شماره 50005 می توانید به آدرس

http://50005.mida-co.ir

مراجعه نمائید.

منتظر حضور گرمتون هستیم

mida-co.ir

این نظر توسط پیشنهاد یک کسب کار هوشمندانه در تاریخ 1393/08/26 و 1:25 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما

این پیام احتمالا آینده ی تجاری شما را متحول خواهد کرد

شما می توانید با حداقل سرمایه ی اولیه ،

صاحب جامع ترین مرکز فروشگاهی و خدماتی شهرتان شوید

جهت کسب اطلاعات بیشتر به وبسایت WWW.IBP24.ORG مراجعه نمایید

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/07/02 و 1:36 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم
شما می توانید با عضویت در طرح همکاری فروش پنل و خطوط پیامکی از بازدید کننده وبلاک خود درآمد کسب کنید
ابتدا وارد آدرس زیر شوید و مراحل ثبت نام رو کامل نمائید
http://sms.mida-co.ir/hamkar
سپس وارد پنل کاربری شوید و از قسمت شبکه فروش و بازاریابی کد های مربوط به فروش پنل را در سایت خود قراردهید بعد از معرفی هر کاربر به شما 25 درصد سود فروش داده می شود
جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه نمائید
mida-co.ir
info@mida-co.ir

این نظر توسط سامانه پیامک در تاریخ 1393/04/20 و 3:57 دقیقه ارسال شده است

با سلام خدمت شما مدیر محترم

برای داشتن یک سامانه حرفه ای و رایگان همین حالا اقدام نمائید. سامانه sms5002.ir به شما یک پنل پیامک کاملا اختصاصی رایگان می دهد با این سامانه پنل ارتباطی جدیدی بین سایت و کاربران خود آغاز کنید. برای فعال سازی همین حالا اقدام نمائید.

جهت ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمائید

sms5002.ir/register.php


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 39
  • بازدید کلی : 890